-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

"The past is "The past

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۵ ب.ظ

به نظر من یکی از لذات زندگی این است که آدم ببیند پله‌های پشت سر که هیچ، کل راه پله با شمشیری و بند بساط خراب می‌شود اما ککش هم نگزد و به راهش ادامه بدهد. می‌خواهم بگویم یعنی انقدر از راهی که پیش رو دارد مطمئن باشد که گذشته فقط برایش یک تجربه بوده باشد، نه چیزی دیگر.

نه چیزی که هر چند وقت یکبار بخواهد به آن برگردد و ناخنکی بزند و چیزهایی را زنده کند، که مثل اسپارکی در انیمیشن  Frankenweenie شاید ظاهرا زنده شوند، اما در واقع به جایی آورده شده اند که به آن تعلق ندارند..



  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۱۷)

درسته..ولی کاش بشه بعضی از روزهای گذشته رو کلا از خاطرات پاک کرد..
پاسخ:
کاش... با اینکه تجربه ن ولی شخصا بعضیاشونو واقعا نمیخوام
  • وال کوهان دار
  • نمی دونم خیلی دارم تلاش می کنم از گذشته عبور کنم ولی نمی شه
    پاسخ:
    شاید اگه آینده رو برای خودمون جذابتر کنیم..
  • الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
  • .......
    I’ve heard people speak of sad
    ending and broken hearts,
    But the heart does heal and
    where one thing ends, another starts.

    Marketa irglova-let me fall in love

    یاد این آهنگ افتادم با خوندن این پست!
    خیلی وقت ها آدم اتفاقات گذشته رو نمی تونه فراموش کنه. ولی حسرتش رو هم نمی خوره. اینه که باعث می شه بره جلو.
    پاسخ:
    من عاشق پیانوی این آهنگم.. خیلی معرکه س

    +اوهوم... تجربه شدنش خوبه..

    +لینک آهنگ اگه کسی خواست
    http://s.myfreemp3.space/s.php?q=10846711_189644391
  • .: جیرجیرک :.
  • کاش می شد تمامن از این گذشته گذشت...
    پاسخ:
    اگه مثه فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind امکانش وجود داشت که پاک کنیم همه چیو، واقعا چند درصدمون این کارو میکردیم؟
    و وسطش پشیمون نمیشدیم..؟
  • ـــــ ققنوس ـــــ
  • یه وقتایی عاره
    پاسخ:
    اوهوم..
  • .: جیرجیرک :.
  • حذف گذشته منظورم نبود چون فکر می کنم خوب یا بد، این گذشته اس که هویت آدم ها رو شکل میده، حداقل بخشی از اون رو. 
    بیشتر مقصودم مرور نکردن و نبش قبر نکردن های هر روزه اس. یه جورایی رد شدن از گذشته و مدام سر بر نگردوندن. 
    پاسخ:
    اره دقیقا.. منطور منم همین بود
  • سرباز جامانده
  • بنظرم گاهی دچار خودخواهی میشیم.دقیقا مثل اون پسره توی فیلم. ولی انصافا کارش عالی بود.
    پاسخ:
    کدوم پسره تو کدوم فیلم؟
    جوئل ینی؟
    و چقدرم بده ادم همه ش نگاهش به پشت سرش باشه و نگران و درحسرت اون و منتظر یه فرصت بازگشت و ساختن اون@!
    پاسخ:
    خیییلی...
  • ریحانه. الف :)
  • من به هر اتفاقی که دور و برم میفته سعی می کنم بی تفاوت باشم ...خی لی بهتره اینجوری :)
    پاسخ:
    نه حالا دیگه درین حد xD
    باید درس رو گرفت ازش
  • مــیـمـ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
  • اصلا لذت از این بالاتر نیست:)
    پاسخ:
    دیدی؟
    کاش بشه از گذشته کَندو زد بیرون:-\ 
    خیلی چیزاشو دوس ندارم واقعا
    پاسخ:
    یه چیزاییش رو...
  • سرباز جامانده
  • همون صاحب اسپارکی.اسمشو یادم نیست.نقش اصلیه
    پاسخ:
    ویکتور فرانکشتاین :))
    با گذشته حال نمیکنم کلا! یا اتفاقای بد داشته یا اگر خوب بوده حالا حسرت تکرارشو دارم ..
    پاسخ:
    همون حسرته بده..
    من ی تیکه کوچیک از گذشتمو دوس دارم با همه سختیهاش😢
    پاسخ:
    اییینه! :دی
    واقعا برگشتن و ناخونک زدن به گذشته هیج عاقلانه نیست! مثل خاروندن یه زخمه که بسته شده، تنها نتیجش باز شدن دوباره ی زخمه! اینجوری تازه جاشم بدتر میمونه:))

    +این کولرا چقدر باحالن:)) 
    پاسخ:
    آخ دقیقا... چه توصیف خوبی

    +چشات باحال میبینه :د
    هوووووف... گذشته :/
    پاسخ:
    هوم :(
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">