آسمانِزردِعمیق
دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ق.ظ
ع.معروفی در کتاب "تماما مخصوص" شخصیت های داستان را به رستورانی می برد که غذاهایش همنام آثار ادبی معروف است.
خیلی هم باحال.
مثلا فکر کن به این رستوران بروی و آناکارنینا سفارش بدهی با سس تند.
یا صدسال تنهایی با سالاد. یا خوشه های خشم با نان اضافه.
خود نویسنده پیرمرد و دریا با تکیلا سفارش داد :D
یاد دورانی افتادم که گروهی از دوستانم که باراجین درس می خواندند، کافه ای را در قزوین پاتوق کرده بودند به اسم نمی دانم چی چی خاتون یا سلطنه، که حتی اسم نوشیدنی هایش هم ملوک و خاتون و اینها داشت و هربار آنقدر تعریفش را میکردند که دلمان آب می شد و هربار قرار میگذاشتیم یکبار دسته جمعی برویم.
اتفاقی که هیچوقت نیوفتاد...
و الان هرکداممان در یک گوشه از ایران و جهان برای خودمان داریم زندگی می کنیم و کوچکترین خبری هم از هم نداریم.
شاید هم...اهمیتی...
بعدا نوشت: به گفته ی دوستان، نام کافه ی مذکور نگارالسلطنه است
- ۹۵/۰۳/۱۷