سه گانه ی بی ربط +1 (II)
1.
خِنِسک یه عدد لقب مثلا دوستانه بود که بنده به آدمهای گیج دوروبرم می گفتم.
و کاشف به عمل آمد که ایشان یک عدد کوه تشریف دارند، آن هم در همسایگی شاد کوه و دشت زیبای لار:
باید بروم و خدا را شکر کنم که تابحال جلوی یک آدم غریبه از این کلمه استفاده نکردم وگرنه دچار آبروریزی داخلی و خارجی می شدیم... :/
2.
از فجایع لاک زدن یکی اینکه اگر از آن مدلهای دیر خشک شو باشد و همان موقع کله ی آدم اقدام به خارش کند، مجبور می شود برود و با دیوار خارشش را رفع کند. البته الکتریسیته حاصل از این عملیات، باعث میشود تا چند دقیقه بتواند توهم سینا حجازی بودن بزند و حالش را ببرد.
تکان دادن کله و موهای رو هوا و.... میدانید که چه میگویم.
3.
امروز بعد از مدتها، بلاخره یاد گرفتم که چطور میشود رب و گوشت چرخ کرده را با هم تفت داد، بدون اینکه عزیز اولی گلوله شده و عزیز دومی سفت و ایضا گلوله بشود (happy dance وسط آشپزخانه)
4.
- ۹۵/۰۲/۲۴