آنم آرزوست..
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۹ ب.ظ
زدم به آب.
رفتم زیر آب و آب از سرم گذشت و رفتم پایینتر و هرچه میرفتم پایینتر، پاهایم نمیرسید به زمین و هی میرفتم و هی میرفتم پایین و هرچه میرفتم پایینتر آب گرمتر میشد و آن پایین آب درست به اندازه گرم بود، به اندازهٔ بدنم.و به آن پایین پایین که رسیدم، فقط صدای آواز زنی توی گوشم بود، صدای آواز غریبی از دوردست.....
گاوخونی/جعفر مدرس صادقی
+این روزها با تمام وجود به این حال و این آرامش نیاز دارم..
++...
- ۹۵/۰۲/۲۰