و کلید، که راه گم شدن را خوب بلد است...
1. یک اخلاق مزخرفی جدیدا در من یافت شده بدین صورت که وقتی حس می کنم دارم به خانه نزدیک می شوم, به سرعت خودم را پرت می کنم داخل نزدیکترین سوپر مارکت و بعد از خرید انواع و اقسام بیسکویت, با قیافه ای شبیه علامت سوال دوباره به مسیرم ادامه می دهم.
2. هرچه بیشتر می گذرد بیشتر به بی استعدادی خودم را در زمینه ی باز کردن انواع و اقسام بسته بندی ها, اعم از بسته های پلاستیکی, ظرف ها و بطری های شیشه ای و پلاستیکی, و حتی در پاره ای از موارد ظرف ماست! پی می برم و این خیلی آبروریزی است.
3. به قدری وقت ندار و پر استرسم که دیگر دارم به فاز بیخیالی نزدیک می شوم.
مثلا همین الان محض رفع خستگی چشم, سری به فولدر ممنوعه زدم و با خودم فکر کردم که هیچ اتفاقی نمی افتد اگر من لابی سریف اینداستریز را خیلی شیک به جای لابی خودم جا بزنم... هرچقدر حساب می کنم وقت برای طراحی لابی ندارم و اینکه کی می فهمد اصلا...
فقط باید افاضات دیوید سریف و علائم مربوط به بازی را به طور کامل پاکسازی کنم, یک سری حروف فارسی را جایگزین نوشته ها و عکسها کنم...
و از همه مهمتر,
بروم دعا کنم که شخص مذکور یک وقت گیمر از آب در نیاید....
... (تصویر مربوط به بازی deus ex mankind devided می باشد)
- ۹۴/۰۹/۰۶