قلکِ زمان
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۴ ب.ظ
پیرو پست قبل,
امروز داشتم به این فکر می کردم چقدر خوب می شد اگر امکانی وجود داشت که می شد آن دقیقه هایی که لازمشان نداریم (مثل وقتایی که باید انتظار بکشیم و امثالهم) را بریزیم توی یک قلک، برای وقتهایی که زمان کم می آوریم.
یا که می توانستیم به اندازه ی اعتبار! مان, زمان را به عقب برگردانیم.
و تمام اینها زمانی از ذهنم گذشت که 10 دقیقه, فقط 10 دقیقه دیرتر به مکان مورد نظر رسیدم و دیدم شخصی که ماهها دارم برای ملاقاتش دوندگی می کنم جلوی چشمم ویراژی داد و از پارکینگ خارج شد.
انقدر با نگاهم دنبالش کردم که در پیچ کوچه محو شد, و به این فکر کردم که نیست.
حالا که نیست.
و من باید این را قبول کنم که قرار نیست هیچوقت اتفاق خارق العاده ای بیوفتد..
- ۹۴/۰۸/۳۰
ولی از شوخی گذشته:
چه خوب می شد اگه میشد :(