صرفا یک انگشت پا
می دانید...
نه خیر نمی دانید :|
شما اصلا نمی دانید وقتی انگشت وسط پای چپ آدم مصدوم بشود یعنی چه.
یعنی که آدم باید از جلوی چشم صد نفر دوست و آشنا لنگان لنگان عبور کند و یک لبخند زورکی تحویلشان بدهد که مثلا "پا عه دیگه, مصدوم میشه" یا "روزگاره دیگه, گاهی ویرش می گیره به انگشت پای آدم" و چیزهایی از این قبیل.
داداشه هم که با قدرت و افتخار دارد برای خودش می رود اصلا و ابدا به روی خودش نمی آورد که این صحنه, حاصل شاهکار بی بدیل ایشان طی درگیری خونین چند روز پیش است که آن روز اول ندید ش گرفتم چون فکر می کردم صرفا یک انگشت پا, آنقدرها هم مهم نباشد و بود و کلا نبودش هم خیلی روی زندگی آدم تاثیری نداشته باشد.
اما الان بعد از چند روز, همین انگشت غیر مهم هر چند ثانیه یکبار چنان از درد جیغ م را در می آورد که احتمالا تا به الان حاج خانم طبقه دوم صدمورد فکر ناجور راجبمان کرده باشد.
حالا همه ی اینها به کنار, راسیت قضیه این است که چند وقتی بود همه چیز را حواله می کردم به انگشت دوم از آخرِ پای چپم, که انگار انگشت مزبور جاخالی تمیزی داده و ضاااارپ درد و بلاها به انگشت کناری اصابت کرده و اینطور شده که می بینید. یعنی اینطور که تصور می کنید ممکن است باشد.
خلاصه که انگشت های پایتان را دوست بدارید.
حتی همان انگشت کوچکی که به پایه ی مبل و میز گیر می کند و آن انگشتهایی که توی کفش تاول می زنند و باقی انگشتها را.
همه شان را دوست بدارید.
که اگر یک روز قهرشان بگیرد و دلشان بخواهد که درد بگیرند, اصلا اتفاق خوبی نمی افتد...
- ۹۴/۰۷/۲۵
من پارسال مشکل مشکوکی با یکی از انگشتهای پام داشتم، که تمام پای راستم رو غیر فعال کرده بود! :|