-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

یک ساعت را دوبار زندگی کنید، این هدیه ی مهر است...

سه شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ق.ظ

میدانید,

یک دسته از آدم ها هستند که کلا راحتند.

خودشان را در اموال آدم شریک می دانند, از جانب آدم حرف می زنند, خودشان خودشان را دعوت می کنند خانه ی آدم, و الخ.


این آدمها وقتی به هم دسته ای های خودشان بر می خورند معمولا همه چیز خوب پیش می رود,

اما....

 امان از وقتی که یکی از اینها به تور یک آدمی بخورد که دارد از شدت اینسیکیوری میمیرد و تمام زندگی اش قوانین خاص خودش را دارد و اگر یک نفر برنامه هایش را به هم بریزد دلش می خواهد روده ی بزرگ طرف را دور لوز المعده اش پاپیون کند.


نمی شود به هیچکدام از این دو گروه ایرادی گرفت.

بلاخره هر آدمی لایف استایل مخصوص خودش را دارد.

ولی باید یک راهی باشد برای کنار آمدن ... 

با چیزها, آدمها,

که حتما هست.

اما من بلدش نیستم و فکر نمی کنم هیچوقت یاد بگیرم...


همینجور وقتهاست که دلم شدید.... شدید حلزون بودن می خواهد..



*من عین همان دو ساعت هدیه ای را مشغول انجام دادن یکی از مزخرف ترین کارهای دنیا بودم.

محض تصویر سازی این را بگویم که, کاری شبیه پاک کردن لکه ای که می دانید چند روز بعد دوباره ظاهر می شود.

آدم حس کسی را پیدا می کند که یک تایم محدود از اپراتور مکالمه ی رایگان هدیه گرفته باشد و دقیقا همان موقع, در دستشویی رویش قفل شده و گیر افتاده باشد

  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۱۴)

  • لاست استریت
  • من چند روزه مریض شدم. اومدم قرص بخورم دیدم ساعت دیواری یک ساعت با گوشی اختلاف داره. هیچی دیگه یک ساعت منتظر موندم تا بشه دوازده و بعد اموکسی سیلین خوردم
    پاسخ:
    من ساعت گوشیم رو تحت هیییچ شرایطی جلو عقب نمیکنم.
    برنامه ی زندگیم می پوکه :-/

    ساعت پی سی هم خودش خود به خود میره جلو, میاد عقب, خوشاله
    بنده ربط ِ عنوان رو با پست نمیتونم درک کنم !!

    +جدا مزخرفه :| خیلی ام مخرفه
    پاسخ:
    عنوان بیشتر با پای پست مرتبط بود تا خود پست :))
    به اون عزیزانمون توصیه می‌کنم کتاب «بی‌شعوری» نوشته خاویر کرمنت با ترجمه محمود فرجامی (قیمتشم 15000 تومانه!) تهیه کنن و بخونن :|
    پاسخ:
    یکم قیمتش بالاس, باید خودم بخرم بهشون هدیه بدم.
    بعد اونوخ اونا منو میکشن :))))
    همانقدر مزخرف ، همانقدر روی اعصاب :|
    مهر با این هدیه ها کارش درست نمیشود . یک ساعت که هیچ ، یکسال هم هدیه بدهد باز چندشم میشود ازش -_-
    پاسخ:
    مهر که کلا داغونه.
    منکه خداروشکر دیگه ربطی به مدرسه و دانشگاه و اینا ندارم هم اسم مهر میاد استرس میگیرم :|
    منم آدم بسیار منظم و قانونمندی هستم.
    اگر کسی بدون اجازه به وسایلم دست بزنه یا چیزی رو جابجا کنه اون لحظه دوست دارم یه گلوله وسط پیشونی طرف بگذارم.
    هرگز نمیتونم بین کسانی باشم که به قول شما راحت هستن. هرگز.
    پاسخ:
    من روانی می شم اگر مجبور بشم باهاشون یجا باشم.
    حس خفگی بهم دست میده و اگه به پروپام بپیچن دوس دارم بکشمشون
    تصویرسازی های خیلی ملموسی بود :)
    پاسخ:
    فک کنم خیلی واضح بود که داشتم چیکار میکردم :))))
    درکت میکنم... :-D 
    پاسخ:
    :)
  • فاطیما کیان
  • این انتهای پستت باعث خنده ی من شد :))
    دختر از دسته تو :))
    پاسخ:
    همیشه خندون باشی عزیزکم :)
  • فانتالیزا هویجوریان
  • حلزون؟

    آره به نظر میاد خیلی آرامش دارن
    پاسخ:
    منظورم این بود که هروخ دلشون بخواد میتونن بخزن تو خونه ی خودشون و هرغلطی دلشون میخاد اون تو بکنن بدون اینکه کسی مزاحمشون بشه
  • لاست استریت
  • ساعت گوشی هم خودش جلو عقب می ره
    پاسخ:
    اگه اتوماتیک باشه میره.
    منوآل باشه باید خودت جلو عقب کنی که من اینکارو نمیکنم. 
    آخه معمولا ساعت از من جلوتره, واسه همین ترجیح میدم اگه امکانش پیش بیاد من از ساعت جلوتر باشم :))
  • پدرام یراقچی
  • نمی شود به هیچکدام از این دو گروه ایرادی گرفت.

    سلام

    کلا فکر کنم نمیشود به کسی ایراد گرفت .

    بنده که کلا به همه جور آدم و همه جور عقیده احترام میزارم حتی اونایی که بر خلاف عقایدم گپ و گفت میکنن.

    چمیدونم شاید اینم یکجور مشکل باشه

    پاسخ:
    احترام گذاشتن به عقاید خوبه.
    ااما نمی شه ک یه طرفه باشه.
    باید به دیگران هم فهموند که اونا هم وظیفه دارن به عقاید آدم احترام بذارن
    حالا لوز المعدشون رو پاپیون نزن ، بهشون رحم کن آنا.
    کلا این تغییر ساعت هر سال تو ایران کلی رو مغز منه.به هیچ دردیم نمیخوره
    پاسخ:
    چشم :))

    چرا به درد من یکی که خیلی می خوره. چون ساعتم رو نمی کشم عقب و گاهی اوقات که می خوام برم بیرون باعث میشه گول بخورم و زودتر بیدار بشم و زودتر آماده بشم و تازه ببینم عههههه یه ساعت دیگه مونده :)))
    انقده خوبه
  • خارج ازچارچوب
  • عه!شما ازونا نیستید که گوشی رو با خودتون ببرید دستشویی؟چه لایف استایلیه آخه چجوری زنده‌اید پس؟
    پاسخ:
    نه من خیلی میونه ای با گوشیم ندارم. همینجوری هست واسه خودش.

    البته این اتفاق دستشویی واقعا نیوفتاده بود, مثال زدم :))
    دقیقا من همون اسطلاحی که گفتی "اینسیکیوری" هستم... یکی هم بود توی پادگانمون که همیشه میومد صبحونه ی مارو میخورد و دونگ هم نمیداد... انقدر من از دست این کلافه میشدم که نگو.... آخرش هم نشد که باهاش کنار بیام...
    پاسخ:
    ووااای :|

    یادمه بابابزرگم تعریف می کرد قدیما یه نفر بوده که سر ظهر میومده تو مغازه ها و از ناهار همه می خورده اونم به زور.
    و با افتخار می گفت تنها کسی که تونست بهش اعتراض کنه من بودم...
    بعد حرفشو قطع می کرد و به یه جایی خیره می شد...


    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">