این فیلد نمیتواند خالی باشد
خب من هیچوقت در این 24 سالی که در این دنیا چرخیده و چریده ام آدم منظمی نبودم.
همیشه اتاقم نمونه ی بارز بازار شام بوده و درش سگ می زده و گربه می رقصیده.
حالا چند روزی می شود که به دلیل نامعلومی یکهو تغییر رویه دادم و نه تنها اتاق خودم, بلکه نیِرلی کل خانه را مثل کوزت سابیده م و خیلی اصرار دارم که همه جا باید برق بزند.
بعد نکته ی جالب توجه آنجاست که مادر من که درین شرایط باید از خوشحالی در پوست خودش نگنجد,
به شدت نگران این است که من مرضی گرفته باشم یا وسواسم به اینحا هم شرایط کرده باشد.
خب معمولا این موجودات مادر نام, فازشان معلوم نیست و در هر شرایطی واکنشهای بر خلاف انتظار از خودشان نشان می دهند.
اما خب مادر جان باید تا به الان متوجه شده باشد که بنده به طور کاملا حسی عمل می کنم, و الان تا می تواند باید حالش را ببرد که..... بعله :دی
- ۹۴/۰۳/۲۴
پست واقعی بود...