بیست
چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ
یک حقیقت جالب و تلخ زندگی این است که آدم سالهای سال در کنار اطرافیانش زندگی می کند اما شاید هیچوقت آنها را خوب نشناسد.
گاهی اوقات هم اصلا نمی شناسد.
بعد طی یک اتفاق, یا یک فرصت یا هرچیز دیگری که اسمش را بگذاریم,
یکهو می بیند که ای دل غافل, آب در کوزه و ما تشنه لبان..
.. و چقدر بد که این کشف وقتی اتفاق بیوفتد که فرد یا افراد مذکور به هر صورتی دیگر پیش ما نباشند....
یاد یکی از صحنه های فیلم پیانیست افتادم.
جایی که مردم و از جمله خانواده ی اشپیلمن در حال سوار شدن قطار بودند,
_قطاری که در واقع مقصدی نداشت_
و Wladek در حالی که کنار خواهر کوچکترش راه می رفت به او گفت کاش بیشتر شناخته بودمت...
همیشه همین طور است.
بیشتر اوقات دیر می فهمیم.
خیلی دیر...
- ۹۴/۰۳/۲۰