هوق
این روزهایم اصلا جالب نیست.
کلمه ای برای توضیح این وضعیت وجود دارد که نمی توانم اینجا بنویسم چون بکار بردن این کلمه در فرهنگ ما بی ادبی تلقی می شود و دلم نمی خواهد الان که خسته و مریض و سردرد دار و ورزش نکرده هستم بی ادب هم باشم.
از همین مریضی هایی گرفتم که می گویند دلیلش تلفیق سرما با آلودگی هواست و آدم آنقدر سرفه می کند که جانش بالا می آید. و فکر می کنم این آخرین چیزی بود که بهش احتیاج داشتم.
الان هم دارم لیستی می نویسم از یک سری آدم با شمار تلفن و ایمیل و دلم می خواست می توانستم یک قاتل زنجیره ای کرایه کنم و این لیست را به انضمام یک برگه آدرس دستش بدهم و بخواهم که اول با تهدید ازشان بخواهد که کارم را انجام بدهند و بعد از آن با سیم خفه شان کند.
یک غری هم داشتم.
لعنت به فردا که جمعه است و من باید با صدای عربده بیدار بشوم و سردرد بگیرم,
و لعنت به سردردی که باعث خون دماغ شدن آدم میشود و تمام اینها باعث میشود که روز آدم به گند کشیده شود.
- ۹۳/۱۱/۱۰