-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

۴۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

آلبالو پلو

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۱ ب.ظ

جای شما خالی, چند وقت پیش مهمانی منزل یکی از دوستان قدیمی پدر دعوت بودیم به صرف شام.

میزبان آقای تپل و شوخ طبع و مهربانی بود که من سابقا عمو صدایش می کردم, 

و الان او من را خانم مهندس صدا می کند و گاهی هم می گوید افتخار جامعه. یک مدل مباهات انگیز طور.

یادش بخیر, روز اولی که فهمید دانشگاه قبول شدم یک آرشیو نقشه برایم فرستاد که مثلا زود مهندس شو و اینها.


البته الان نقشه های شهرداری همه آ3 و آ4 است و هیچکس دیگر از نقشه های بزرگ و آرشیو استفاده نمی کند.

مثل اینکه زمان قدیم این آرشیو ها مشخصه مهندسین معمار بوده اما حالا فقط مشخصه ی افراد جدیدالورود و ترم یکی است که از هرکدامشان به اصطلاح خودمان یک "لوله" آویزان است. 


می گفتم.

ان شب تعداد زیادی از دوستان قدیمی جمع بودند و خانم میزبان برای شام آلبالو پلو درست کرده بود.

خانم مذکور که فوق العاده ریلکس و خوش خنده است از همان قدیم هم آلبالو پلوهای محشری درست می کرد و اصلا به یاد همان دوران هم این غذا را بارگذاشته بود.


پسر کوچک خانواده که حدودا 5 سال داشت یک چیزی مابین زلزله ی 9.1 ریشتری سوماترا و آتشفشان هیروشیما بود و از هیچ شرارتی هم در هیچ زمینه ای فروگذار نبود.

تمام آقایان سیاه و کبود شدند از بس که این تخم جن از سروکولشان بالا رفت.

و واکنش پدر مادرش این بود که: بشین آقا دانیال عمو رو اذیت نکن.

و چقدر هم که آقا دانیال اهمیت می داد.



خلاصه,

وقت شام شد و میزبان و مهمان همه دور شام جمع شدند و بعد خوردن سوپ, دیس های قرمز آلبالوپلو دست به دست بینشان گشت.

یکی از میهمانان فرمود که, من یک هفته لب به غذا نزدم که نکند امشب برای آلبالو پلو جا کم بیاورم.

یکسری حرفها و شوخی های ازین دست داشت ردوبدل شد که یکهو صدای آآآخ بلندی حاضرین را متوجه خودش کرد.


یکی از میهمانان در حالی که دردی در صورتش دیده می شد و دستش روی گونه ی سمت چپش بود سفره را به سمت دستشویی ترک کرد.

باقی حضار به خیال اینکه خب حتما دندانش درد گرفته به خوردن ادامه دادند.

که باز صدای آخ و آخ خای دیگری بلند شد.

آقای میزبان که متوجه قضیه شده بود با صورت قرمز و لحن خجل خانمش را خطاب قرار داد:

عیال آلبالوهارو با هسته انداختی؟


خانم که تازه فهمیده بود قضیه از چه قرار است به خودش آمد و گفت که, 

ای واااای یادم رفت هسته شونو جدا کنم. این پسرت برای آدم حواس نمی ذاره که.


آقای میزبان عذرخواهی کرد و گفت که موقع خوردن حواستان باشد.

بعد پسر بزرگش را فرستاد که برای هسته ها تعدادی پیش دستی بیاورد.

که یکی از پیشدستی ها توسط خود من پر شد و باورتان نمیشود که چقدر این غذا آلبالو داشت.

انقدری که فکر نمی کنم هیچکدام از میهمانان مزه ی غذا را فهمیده بودند بس که مشغول کشف هسته های آلبالو بین هر قاشق پلو بودند.

 سر سفره حتی صدا هم از کسی در نمی آمد, که نکند حواس خودش یا دیگران پرت بشود و یکی از آن هسته آلبالوها زیر دندان حضار که چندتاییشان هم دندان دستی و کاشته و ازین دست داشتند برود و واویلا.



این کاسه آلبالو خشکه ای که الان جلوی من است این خاطره را با یادم انداخت و اینکه چقدر قیافه ی آن آدمها موقع جویدن غذا خنده دار بود.

کاش یک عکسی چیزی گرفته بودم و به این پست اتچ می کردم تا به عمق فاجعه پی ببرید :))

  • آنای خیابان وانیلا

از گوشه و کنار همین زندگی وحشی...

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ب.ظ

شریل: میشه تموم کنی آواز خوندنت رو؟ چت شده؟ چرا تو انقدر خوشحالی؟ ما هیچی نداریم مامان... هیچی..  

ما جفتمون فول تایم توی رستوران کار می کنیم و  باید تا آخر عمرمون بدهیامون رو صاف کنیم.. . این خونه داره رو سرمون آوار میشه... تو تنهایی و همه ی مسئولیتای زندگی به گردن خودته چون با یه مرتیکه ی الکلی ازدواج کردی ... اونوقت من میام خونه و می بینم داری آواز می خونی!  می شه بگی کجای این بدبختی رو درست متوجه نشدی؟؟ 


بابی: هیچ جاییش نیست که من نفهمیده باشم.. اما آخرش که چی, شریل؟ اگر فقط یه چیز توی زندگی وجود داشته باشه که من بتونم به تو یاد بدم اینه که, چطور بهترینِ خودت رو توی زندگی پیدا کنی... تا بتونی برای باقی عمرت,  بهش تکیه کنی.


Wild / a life story byCheryl Strayed

  directed by: Jean-Marc Vallée 



  • آنای خیابان وانیلا

تبلیغ رب گوجه حتی!

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۸ ق.ظ

شاید باورتان نشود, 

امادر یک جایی یک کشوری وجود دارد که نشانه ی حضور ماشین های زباله ی خشک اش در خیابان های شهر,  آهنگ Für Elise بتهوون است....




#هشتگ درصد فرهنگ و اهمیت به هنر جامعه را با رسم شکل حساب کنید (2 نمره)  # انرژی هسته ای هم از حقوق مسلم ایشان است


  • آنای خیابان وانیلا