نُه :: -------Vanilla---Avenue--------

نُه

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۰۴ ب.ظ

روزهای پرجنب و جوشی است این روزها.

هرکسی برای خودش درگیری دارد. عده ای درگیر کنکورند، عده ای درگیر انتخابات و آمادگی امتحانات و نمایشگاه کتاب و خریدن ملون و طالبی و چیزهای دیگر. و خیلی حس خوبی است که ملت سرشان گرم است، و عده ای قرار است بعد از مدت ها خوشحال شوند و نفس راحت بکشند.

اما بد ماجرا این است که من تقریبا جزو هیچکدام از این دسته ها نیستم و دچار عارضه ی آخر در بند دوم این پست شده ام و فکر می‌کنم اگر هرچه زودتر دست خودم را نگیرم و وارد یک مرحله ی جدید نشوم، اصلا اتفاقات خوبی نمی افتد.

البته فکر می‌کنم بیشتر کسانی که زمان زیادی از فارغ‌التحصیلی شان نمی گذرد، برای مدتی توی همین برزخ شناور باشند و بعد بسته به موقعیت و شرایط و جنم و اینهایشان، تکلیف آینده شان مشخص می شود.

در مورد خودم، تقریبا مطمئنم که قرار نیست در رشته ی خودم ادامه تحصیل بدهم، و کاری که قرار است بکنم این است که یا بروم دنبال یک کار غیر مرتبط، یا به فکر تغییر رشته باشم و اگر بخواهم مورد دوم را پی بگیرم باید از فرصت نمایشگاه استفاده کنم.

شدیدا به یک همفکری در این مورد نیاز دارم،

اگر کسی شرایط مشابه را تجربه کرده یا به هرنحوی میتواند کمکم کند، ریلی اپریشیت ایت..

۰ ۰
۹۵/۰۲/۱۱

آنای خیابان وانیلا

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۷

هولدن کالفیلد

تغییر رشته از کارشناسی به ارشد، آخرین چیزیه که بهت پیشنهاد میدم!
کلا درس خوندن در این شرایط عبثه به نظرم!
لازمه ی این که درست فکر کنی، اینه که اول از همه استقلال مالی داشته باشی!

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۱۴

.: آدرینا :.

این پروسه پنج و نیم ماه برای من طول کشید تا یه دل شدم که واقعنی از آینده و زندگیم چی میخوام!

شاید پیشنهاد کاسب مآبانه ای نباشه اما همیشه اولویتم اینه که به دیگران یادآوری کنم پی ِ علاقشون برن. توی جامعه ی ما همه چیز حد و حصر داره و فکر کنم همه مون تجربه ی این حس عقب موندن از زندگی رو داشتیم در حالی که زندگی فقط دویدن برای به دیگران رسیدن نیست. هر کسی منحصر به فرده و باید طبق انحصار خودش هم زندگی کنه.

انتخاب درستی داشته باشی آنای جّان :)

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۱۵

تو کا

من خودم چون یکبار با هدف فقط لیسانس گرفتن وارد دانشگاه شدم و لیسانسم رو گرفتم! برای فوق منتها نه بر حسب علاقه بلکه تصمیم گرفتم رشته ای رو انتخاب کنم که از لحاظ آینده چیزی داشته باشه! برای همین تصمیم گرفتم تا برای ارشد حتما صنعت نفت قبول بشم، تا بتونم از بورسیه کاریش استفاده کنم! یعنی اگه شده تا ده سال دیگه هم هر سال کنکور ارشد بدم، میدم تا صنعت نفت قبول بشم! :دی و دیگه حاضر نیستم مثل لیسانس ، فوق لیسانسم هر جایی و هر دانشگاهی و همون رشته خودم باشه تا فقط باز اسما فوق گرفته باشم!

به نظرم اگه برات مهمه که با مدرکت بتونی کاری پیدا کنی(یعنی صرفا برای اینکه فوق گرفته باشی نیست!) رشته هایی که بورسیه کاری دارن رو جستجو بنما :)

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۴۲

تغییر رشته ای که مد نظرته دور از دسترس نیست اصلا. واسه مرمت که تغییر منابع نداری و گرافیک هم به خاطر آمادگیت توی طراحی و نرم افزارا کاملا میسره.

فقط واسه انتخاب عجول نباش. توی بازه زمانی مشخصی که واسه خودت تعیین میکنی زیر و بمش رو در بیار و مطمئن پا پیش بذار. این جوری با انگیزه و منسجم تر هم پیش میری :)

۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۲۸

فیلو سوفیا

من با علاقه وارد رشته ی کارشناسیم شدم...ولی بعد چند ماه متوجه شدم که شیمی رو دوست ندارم و خیلی هم سرش بهم فشار اومد!!

ولی برای ارشدم خیلی دقیق فکر کردم و حتی واحد اختیاری ارشد گرفتم از دانشکده ام بی ای مون و متوجه شدم واقعا دوست دارم این رشته رو و الان هم راضیم از انتخابم...خیلی راضیم.اطلاعات دقیق بدست بیار درباره ی رشته ها و آینده ی شغلیشون.

موفق باشی :)

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۲

فاطیما کیان

من خودم کلا درس رو بوسیدم گذاشتمش کنار

ارشد گرفتن برام توی این وضعیت خنده داره تا اینده دار !

الان یک ساله و چند ماهه که درسم تموم شده که اوایلش هم شاغل بودم بعد استعفا دادم و بیکار شدم , میتونستم از سر بیکاری و خونه نشینی هرکاری که دم دسته رو انجام بدم ولی فهمیدم حیف اعصاب و وقت و عمرم که سر هر کاری حروم بشه و به درس هم همینطوری نگاه میکنم , بگرد ببین چی توی دروان دانشجوییت بوده که دوست داشتی انجامش بدی و برو پی اش , مال من اون چیز نقاشی بود که الان درگیرشم و وقتم رو میگذرونم

توی ایران باید یا شاغل باشی یا دانشجو تا حس کنی اینده ای داری و در حال تلاشی !, غیر این دوتا تقریبا همه مینالن که کو اینده مون ؟! در حالی که حداقل ها اینده شون تضمینی و خوب خواهد بود که اونم عوامل خاص داره !

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۱۳

فانتالیزا هویجوریان

به نظرم برو تو کار حتی غیر مرتبط

واقعا تحصیل تو این مملکت بی فایده س وقتی آدم کار میکنه هرچند به درد نخور و با حقوق کم ولی روحش ارضا میشه اگه تونستی و امکاناتش رو داشتی همزمان هم ارشد بخون هم کار پاره وقت

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۲۴

میفهمم , این سرکوفت از همه بدتره خدا شاهده منم خستم از این حرف هاشون ولی دیگه چیکار کنیم ؟ ما که نهایت تلاش مون رو کردیم دیگه از جبر جغرافیا و جامعه بیکاری نشستیم کنج خونه تا فرجی بشه ...

ترجمه چه طور ؟ میشه ازش پول در آورد , یه سری سایت ها هستن که در ازاش بهت پول میدن اینجوریم دوست نداری میتونی از مراکزش بری و متن بگیری و شروع کنی , برای اینکه فعلا از این حس در بیای خوبه تا بعد که امیدوارم روابط محیطیت بیشتر بشه و یه کار بهتر پیدا کنی که الان بدون رابطه جدا کار پیدا کردن مثل معجزه میمونه

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۳۶

مترسک ‌‌

حتی منم که چند روز دیگه کنکور دارم باز همین بلاتکلیفی و برزخ رو دارم؛ واقعاً نمی‌دونم حتی اگه ارشد هم قبول بشم و مدرکشم بگیرم، چی در پیش دارم... خدا به همه‌مون رحم کنه :/

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۷

اسماعیل غنی زاده

من نمی تونم نظری بدم چون دیقا تو همین شرایطتم ! و فقط می تونم نظرات دوستان رو بخونم :)

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۵

یو سف

به نظر من برو کار می کن مگو چیست کار. یه کار مورد علاقه یا اگه نشد کاری که باهاش راحتی رو انتخاب کن و زندگی کن. شرایط منو که تا حدودی میدونی، کاری که الان انجام میدم هیچ ربطی به رشته تحصیلی م نداره. البته یادگیری چیزای جدید همیشه جالبه، ولی لازم نیست آدم بره دانشگاه.

باور کن شادترین و خوشحال ترین و بهترین روزهای زندگی من روزهایی بودن که بیرون از خونه کار می کردم، اما بی انصافی و توقعات بیجایی که کارفرماهام داشتن ( عدم تناسب بین حقوق و مقدار کار ) باعث شد که کنار بکشم، چون حس می کردم دارن ازم بیگاری می کشن.

اما اگه به هر دلیلی نمیتونی بیرون از خونه کار کنی، توی خونه کار کن، الان کارهای آنلاین زیادی هست که میشه انجام داد. مخصوصا ترجمه که بازار خوبی داره. درسته که مترجم زیاد هست، ولی بیشترشون سیاهی لشکرن. چون نه نظم و انظباط کاری دارن و نه سواد آنچنانی. واسه ترجمه آنلاین مدرک مرتبط با ترجمه لازم نیست. یه سرچ توی اینترنت کنی پیداشون می کنی. مثلا ایران تایپیست یا دانشجو آنلاین و ...

به نظر من اون دو سه سالی که میخوای توی دانشگاه صرف گرفتن فوق لیسانس کنی رو میتونی دنبال یه کار خوب توی یه جای خوب بگردی. چون همین پروسه دنبال کار گشتن رو بعد از گرفتن فوق لیسانس هم خواهی داشت.

البته بستگی به توقعت از کار هم داره، اگه درآمد خیلی بالایی بخوای و مزایا و شرایط خاص، خب تقریبا غیرممکنه پیدا کردن کاری که دوست داشته باشی و راحت باشه ولی اگه به اینکه فقط دستت توی جیب خودت باشه فکر کنی و کاری که دوست داری رو پیدا کنی، به نظر من خیلی زندگی شادتری خواهی داشت.

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۳

اما در مورد دارالترجمه ها ، اگه بخوای توی دارالترجمه کار کنی دو تا حالت داره، یا باید رشته ت مترجمی بوده باشه و مدرکی مرتبط با زبان انگلیسی داشته باشی ( یه چیزی که ثابت کنه که زبان ت خوبه ) یا اینکه میگن توی یه آزمون شرکت کنی.

من یه بار رفتم دنبال کار توی دارالترجمه گفتن که باید امتحان بدی. البته چون محل امتحان دور بود، دیگه پیگیرش نشدم. راستی اون سالهایی که توی یه دفتر فنی کار می کردم، چند نفر بودن که هم رشته شما یا رشته مشابه شما داشتن و پروژه های دانشجوها رو انجام می دادن و پول خوبی هم داشت. یه خانومه هم بود که مترجم شون بود و اونم همیشه کار داشت، اونقدر کار ترجمه دانشجویی زیاد بود که به من هم کار می دادن. یعنی در واقع من تایپیست اول و مترجم دوم شون بودم.

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۴۰

هیده ...

به معنی واقعی کلمه در شرایطی تقریبا ( کاملا ) شبیه به تو هستم :دی و شاید در نهایت نه تنها راه حلی بهت ارئه ندم ؛ تازه گیج تر هم شی :دی.
خیلی کلیشه ای باید بگم که اول به چند تا سوال جواب بده به خودت :
1 رشته فعلیت رو دوست داری که بخوای تو همین رشته بمونی ؟
2 بازار کار رشته ی خودت خوبه ؟
3 چه قدر احتمال قبولی داری اگه تغییر رشته بدی ( یعنی منابعتون خیلی فرق داره ؟)
4 اون رشته ای که دوست داری بری بخونی بازار کارش خوبه ؟
5 بازار کار برات مهمه ؟
6 با کدوم رشته و شغل مربوط به اون آرامش زندگیت بهتر تامین می شه ( وقت ازاد تر داری ) ؟

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۴

خوب حالا که چند تا سوال اول 50/50 شد ؛ به نظرم به سوال آخر بیشتر فکر کن .
خیلی مهم ِ... البته فاکتور های دیگه ای هم هست شاید باعث بشه این قضیه رو نادیده گرفت .

ببین ...ولی ریسک تو هر کاری هست . خیلی از ریسک کردن نترس . نمی گم بی فکر بری جلو ها . می گم نترس.

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۹

می فهمم . من خودم شاید نزدیک به یک سال تو همین وضعیت بودم . فکر می کنم باید ریسک یه سری چیزا رو به جون بخری.

این نظر ِ من ِ البته .

۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۴۰

The Q

جالبه که یه مسئله ای هم که این روزا خیلی ها درگیرش هستند
قرعه کشی لاتاری (گرین کارته)
برام جای تعجب داره با میل زیاد نسل جوون برای رفتن از ایران چطور هیچکسی از دوستان همچین پیشنهادی رو ندادن!
هرچند پروسه پیچیده ایه و مبحث تحصیلش هم پیچیده تر.
ولی ارزش فکر کردن بهش رو داره ;)

۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۶

یک آشنا

چرا آدم ها علایقشون رو نمی دونن یا دنبالش نمی کنن ؟!

به نظر من برو دنبال علاقت ، دقیقا اون چیزی که خوشحالت میکنه

من از اول این کار رو کردم ، الانم خوشحالم :)

-------Vanilla---Avenue--------

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

فیلم

کشفیات

موزیک

note to self

غُــــــر

وبلاگ مرحوم

خباثت های خواهره

The moment of madness

ترجمه ز

کتاب ها

داستانهای خیابان وانیلا

آموزش

یافته ها

نُه

نظرات (۱۹)