-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

شاهزاده و سانتا مانیکا

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ب.ظ

آن زمان ها که دانلود کردن مد نبود، 

یعنی به دلیل داشتن سیستم ذغالی و اینترنت ذغالی و کلا تکنولوژی ذغالی دانلود کردن آنقدر آسان نبود،

اگر از یک آهنگی وسط یک فیلم یا بازی یا سریال خوشمان می آمد، باید همان تکه اش را ضبط میکردیم یا مثلا بازی مورد نظر را صدبار تمام میکردیم که باز بتوانیم آهنگ تیتراژ پایانی اش را بشنویم.


تا جایی که یادم می‌آید، اولین تجربه ام در این مورد برمیگردد به انیمیشن Lion king.

این انیمیشن یکی از کارتون های محبوب من بود و روی برچسب نوار وی اچ اس قرمزش، با خودکار اکلیلی صورتی نوشته بودم "شیرشاه"، و روزهایی که مشقهایم را زود تمام میکردم می توانستم بروم و تماشایش کنم.

یک آوازی درش داشت آنجا که سیمبا و نالا، آن پرنده ی رنگی‌رنگی بخت برگشته را مچل می کردند و رفتند پی عشق و حال خودشان شروع می کردند به خواندن و من بسیاااار این آواز را دوست داشتم. و با اینکه متوجه هم نمی شدم اما  هربار چندین و چند بار دکمه ی >> دستگاه ویدیوی مشکی را میزدم که باز برگردد به اول همان آواز. 

چند روز پیش به طور اتفاقی، شیرشاه را بین انیمیشن ها دیدم و هوس کردم تماشایش کنم... و می‌دانید؟ هنوز هم برایم لذت بخش است.. هنوز هم ساندترک ها و آهنگ هایش برایم زیباست اما حالا دیگر مجبور نیستم خود فیلم را عقب جلو کنم... و به نزدیک ترین دانلود سنتر موجود مراجعه کردم و بعد از دانلود این آهنگ خاطره انگیز، حالش را بردم.


این اتفاق در مورد بازی resident evil 3 و فارنهایت Fahrenheit هم افتاد، 

عاشق تیتراژ پایانی شان شده بودم و بارها به اتمام رساندمشان فقط و فقط برای همین. با اینکه چیز خاصی هم نبود. اولی یک تم پیانوی ساده بود و دومی یک آهنگ راک معمولی از یک بند معمولی..

و فیلم ها و بازی ها و سریال های دیگر که الان اسکور همه شان، میان آلبوم هایم هست و سالی یکبار هم به سراغشان نمی روم.

انگار مزه اش به همین بود که آدم داغ داغ گوششان کند و اینطوری اصلا... اصلا آن حسی که آن زمان به آنها داشتم را درک نمی کنم..


شاید هم، بعضی چیزها بهتر است در حد همان خاطره بمانند، 

و اگر با نبش قبر خاطرات بخواهیم دنبالشان بگردیم، ممکن است به چیزهایی بر بخوریم که خیلی خوشایندمان نباشد...



تیتراژ پایانی بازی Fahrenheit: indigo prophecy 


Santa Monica / Theory of a DeadMan


  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۱۶)

  • تبدیل عکس به نقاشی
  • تبدیل عکس به نقاشی
    پاسخ:
    واو چه خفن!
    من با این عظمت (!) هنوز می‌شینم عاشقانه شیرشاه رو می‌بینم و اتفاقاً اون قسمتی که شما گفتید رو هم یه جور دیگه دوست دارم، خیلی خوبه ^_^
    پاسخ:
    انصافا یکی از بهترین انیمیشناس...
    از نظر ساندترک، داستان، و کلا همه چی قوی بود

    اونجایی ک دور جسد باباش می چرخه من هنوزم ک هنوزه گریه م میگیره :(
  • سلام همکلاسی
  • من هم عاشق شیرشاه بودم! و البته هستم و همین چند وقت پیش دقیقا یک بار دیگر دلم برایش تنگ شد و تماشایش کردم. بارها و بارها. دیالوگ هایش را البته حالا که بزرگتر شده ام هنوز هم بهتر از گذشته لمس می کردم. و ماجراهایش را خیلی بهتر درک می کردم که چه مفاهیم عظیمی را در قالب کودکانه آورده بودند.
    چیز دیگری که درباره ی این کارتون همیشه دوست داشتم کاراکترهای تقریبا غریبه اش برای من بودند. مثلا همیشه موش و گربه را دیده بودم که دنبال هم می دویدند، اما اینجا گراز هم دیالوگ داشت! در اینجا بیشتر با طبیعت نزدیک می شدم و بیشتر محیط اطراف خودم را _بعنوان یک انسان که روی کره ی زمین زندگی می کند_ یاد می گرفتم.
    ممنونم از شما بخاطر زنده کردن خاطرات لاین کینگیم. :)
    پاسخ:
    هر کدومشون یجور قشنگ بودن.
    پلنگ صورتی رو هم من خیلی دوس داشتم. خیلی هنجار شکن بود :))
    واقعاً ذهن خلاقی پشتش بوده که نه قبلاً و نه بعد از اون دیگه مثل شیرشاه تکرار نشد؛ حتی «در جستجوی نمو» با وجود تمام جذابیتاش بازم پایین‌تر از این قرار می‌گیره؛ من هم چون از بچگی علاقه زیادی به حیوونا داشتم با ذوق و شوق بیش‌تری این کار رو دیدم و حتی می‌تونم ادعا کنم باعث تشدید علاقه‌ام هم شد؛ یه بار یه گربه‌ای سر کوچه ما رفته بود زیر ماشین و تلف شده بود، بچه شیرخوره داشت، آوردمش خونه ازش نگهداری کنیم تا بزرگ بشه و بعدش بره دنبال زندگی‌اش که اسمش رو گذاشته بودم سیمبا! اتفاقاً بزرگ که شد فهمیدیم نره و اسمش مناسب‌تر هم شد :))
    پاسخ:
    اره یه رئالیتی خاصی توش داشت ک دیگه تکرار نشد..
    البته من از کارای دیزنی متاخر (دیزنی-پیکسار) انیمیشن تنگلد و اینساید اوت رو هم خییلی دوست دارم

    +آخییی هنوز داریدش؟ 
    دیروز داشتم خل میشدم که یادم بیاد اسم پدر سیمبا چی بود:)) اخرشم گوگل گفت موفاسا:)) بعد اونهمه ذهن درگیری شنیدن این آهنگ مرتبط خیلی خوبه :) ممنون^ـ^
    پاسخ:
    :))) من اون اوایل فک میکردم اسمش بوفاسو ه :|
  • آواز در باد
  • بعضی چیزها بهتر است در حد همان خاطره بمانند،
    the butterfly curse will come for u.... 
    پاسخ:
    اوهوم :)
    مکس پینو بگو... هم تم اصلیش، مخصوصا ورژن ۲ ش با ویولن سل، هم last goodbye.

    توی زمینه آهنگ neverhood هم همیشه جزو مورد علاقه هام بوده :)) مخصوصا اون خواننده شل و وله موقع حل کردن یه پازل که باید "H" رو می ساختی که بری توی اتاق رادیو. همون اول اولاش. من بازیو می ذاشتم اونجا واسه خودش آهنگشو بزنه. خواب آور بود
    پاسخ:
    مکس پین آهنگاش خوب بود ولی هیچوقت با خودش حال نکردم... یجوری بود
    داستان ایناش خوب بودا، ولی گیم پلی و ایناش رو مخ بود.
    اونجایی ک میرفت توی یه مجتمع مسکونی تو طبقاتش دنبال یه چیزی میگشت؟ من تمام پلانهاش رو برداشت کردم :)) خیلی به دردم هم خورد بعدها، خوب بودن.

    +نورهود عااالی بود :))) الانم گاهی خندوانه یا برنامه های طنز دیگه آهنگاش رو میذارن 
    شما جز سبک horror بازیه دیگه ای هم کردی/میکنی !؟
    کلا دل نترسی داری :D
    پاسخ:
    اتفاقا من هارِر خیلی دوست نداشتم و ندارم، بیشتر ماجرایی دوس دارم و کلا هرچیزی ک توش معما داشته باشه

    لقب یکی از استادای من شیر شاهه :))))) 
    ّعجب حوصله ای بود اون زمان
    من الانم حوصله دانلود ندارم اخه :))))
    پاسخ:
    :)))))))))))
    ما هم یه استاد داشتیم موهاش خیلی هپلی بود بهش میگفتیم شیر کوچولو :))
    بعد خیلی م دوست داشتنی بود. دلم تنگ شد یهو واسه کلاساش :/

    من آهنگ  once upon decamber کارتون آناستازیا رو خیلی دوست داشتم :) و همیشه چند بار و چند بار هی عقب میزدم وقتی داشتم کارتونو نگاه میکردم تا از اول آهنگ بخونه :))
    پاسخ:
    آخخخخ منم اونو عااشق بودم.
    مخصوصا اونجایی ک لباسش عوض میشد و پرنسس میشد :))
  • ـــــ هادی ـــــ
  • من که تا بازی رو تموم میکردم سریع میرفتم سراغ بعدی :)
    پاسخ:
    منم اگه چیز جدید داشتم میرفتم سراغش،
    اما اگر اهنگی چیزیش میرفت تو مخم تا چن ساعت و حتی چن روز گریبانگیرم بود :/
    نه دیگه، فرستادیمش دنبال سرنوشتش :))
    پاسخ:
    :))
    آره توی ساختمونا زیاد می رفت. یه نیمه کار بود که توی ۲ بود، از یه جاش جای مونا بودی، یه ساختمون شیشه ایه آخر ۱ بود که دنبال اون ولد بودی... من از برف خیابوناش خوشم می اومد! و یه کابوسی هم داشت که روی یه خط قرمز راه می رفت توی تاریکی صدای جیغ بچه ش می اومد... اون خیلی مزخرف بود!! عین کابوسای خودم بود :))
    پاسخ:
    اون اپارتمانای مبله ی خفن منظورم بود :دی
    اه اون کابوسا واقعا رو مخ بود.کلا چرت بود مکس 1.
    ولی ولد خوب بود. یه تیکه کلام داشت ک هنوز یادمه.
    No fear, vlad is here 
    :))
    وای من عاشق شیر شاهم البته کلن عاشق هر گونه انیمیشم 
    ولی در مورد اهنگ این اهنگایی که تیمون تو شیر شاه دو با دسته و گروهش میخوند و روانیش بودم.هستم. هنوز هم میشینم مرور میکنم
    پاسخ:
    دیگ عه تانل دیگ دیگ عه تانل
    کوییت بیفور دِ هاگیناز کاممممممم :)))))
    هیچ معلومه کجایی؟
    پاسخ:
    اینترنت نداشتم :(
  • الهه سالاری
  • همون بحث قشنگی مسیر رسیدن نسبت ب خود رسیدن
    پاسخ:
    اوهوم دقیقا :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">