-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

آن حرف بیست‌وسوم...

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ب.ظ

امروز یک روز عادی بود. مثل تمام روزهای عادی.

از خواب بیدار شدم، چای صبحم را در ماگ گلدار آبی بنفشم نوشیدم، کفش مورد علاقه ام را پوشیدم، از کنار تکه آسفالت شکسته بر اثر فشار ریشه ی درخت رد شدم، شالهای جدید مغازه ی سر خیابان را دیدم، با یک دختر چینی هم کلام شدم، برای بار چندم داستان مرد خندان را خواندم و چند دقیقه ای، درگیری دو مرد بر سر نوبت را در یک صف تماشا کردم.

بعد حس کردم که از زانو تا کف پابه طور وحشتناکی درد می کند. حرف دکتر را به یاد آوردم که گفته بود هرکاری میخوای بکن. بدو، راه برو، پشتک بزن.. فقط نپر. و من پریده بودم.

درد را نادیده گرفته و دنیا را چرخیده بودم، و در آخر درحالیکه روی این تخت دراز کشیده بودم به این فکر کردم که واقعا 25 سالگی این شکلی است؟ انقدر معمولی؟ انقدر غمگین؟


غمگین؟

نه آنقدرها هم غمگین نبود.

توی پارک که منتظر نشسته بودم چندتا بچه به طرفم آمدند و خواستند که داورشان بشوم، خانم مسنی شیرینی نارگیلی تعارفم کرد، کلینیک امروز کالکشن آهنگهای فرانسوی مورد علاقه ام را پلی کرده بود و وقتی از جلوی فروشگاه ی تازه تاسیسی که اطرافش پر از سه پای های گل بود رد میشدم، یکی از کارکنان چندشاخه گل جدا کرد و به من داد.

علاوه بر این، هوا خوب بود و می شد ساعت ها پیاده روی کرد، تردیلا و بستنی یخی آناناسی و نانی خورد، و به ترتیب آلبوم های Brad paisley را پلی کرد.

 همیشه دلم میخواست برای 25 سالگی ام یک دستگاه مو فر کن و یک گیتار داشته باشم؛ اما پولی که برای خرید یکی از اینها کنار گذاشته بودم، تماما خرج جلسات فیزیوتراپی زانو شد.

فکر کردم خب آنقدر ها هم مهم نیست. هنوز چیزهایی که برای 24 سالگی، 23 سالگی، 22 سالگی، و حتی 21 سالگی برایشان برنامه ریزی کرده بودم ندارم.

اسکیل های زیادی را نیمه کاره گذاشته ام و در هیچ کاری کاملا حرفه ای نیستم، گواهینامه ندارم، تافل ندارم، چندتا دیپلم فنی ندارم، تابحال یک انیمیشن هم نساخته ام و هنوز نمیتوانم قیافه ی یک آدم را درست مثل خودش طراحی کنم. و کلی چیز دیگر و مهمتر که قرار بوده تا به الان بدست آورده باشم و ندارم. 

هنوز. 

هنوز ندارم.

می دانم که قرار نیست طی یک سال معجزه بشود، اما از ته دل آرزوی یک چیز را دارم: اراده ی قوی...


 Dreaming Of The Days (Vocal Version Of Einaudi's I Giorni )/ Katherine Jankis 



ممنون از تمام تبریک های عمومی و خصوصی قشنگتان. خیلی زیاد :)


  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۲۰)

میلادت مبارک آنای جّان :)  
به امید تحقق تمام آرزوها، 25 سالگی شیرینی داشته باشی ^_^
پاسخ:
مچکرم عزیزممم :)
تولدت مبارک عزیزم :)))
انشاالله به تمام آرزوهای قشنگت برسی ؛ )
پاسخ:
ممنون دخترک ^_^
منم نرسیدم به خیلی از اهدافم. ایشالا همه با هم برسیم!!
پاسخ:
ایشاالا :)
راستی.. امیدوارم مشکل خاصی نباشه و زود خوب شی. :)
پاسخ:
ممنونم عزیزم :)

نه خیلی جدی ک نیست، اگه مراقبت کنم 
آرزومند آرزوتون ...:اراده ی قوی... :)

تبریک :)

پاسخ:
مچچکرم عارفه عزیز :)
تولدتون مبارک
این درد خیلی دقت لازم داره

چه بک گراند زیبایی داره وبلاگتون:)
پاسخ:
ممنونم :)

خوب شد گفتید، بکگراند مناسبتی عوض میشه.. تا الان باید عوض میشد ینی :/
تولدتان مبارک :)  حالا نمیشه به جای گیتار، مثلا ویولن داشته باشی ؟ 
پاسخ:
مرسیی
خیر :/
تولدتون مبارک
براتون آرزوی سلامتی دارم.
پاسخ:
ممنونم :)
تولذتون مبارک ..
:)
پاسخ:
ممنونم :)
  • عاشق بارون ...
  • یه اردیبهشتی دیگه! :) تولدت مبارک! :))
    من عاشق ابنم که وبلاگت همیشه یه چیز جدید داره که جلب توجه کنه! ^_^
    منم اواخر 24سالگی گیتار خریدم! یعنی دو ماه پیش! امیدوارم تو هم به زودی بخری. :) مواظب خودت هم بآش! :))
    پاسخ:
    مچچکرم ^_^

    قابل نداره :دی

    +مبارک باشه :) ممنون نه بلدم نه شرایطشو دارم فقط دلم میخواد :))

    تولدت مبارک عزیزِجان... :)
    برات آرزوی بهترینا رو دارم خانمی و امیدوارم همیشه ی همیشه لبخند روی لبات باشه.. :)
    پاسخ:
    ممنونم عزیزم :)
    تولدت مبارک بانو...
    به امید خاطره شدن تمام آرزوهات...
    پاسخ:
    خیلی ممنون ^_^
    تولدت مبارک عزیزم :)
    انشالله لحظه لحظه زندگیت بهت خوش بگذره 
    پاسخ:
    ممنونم بانو ^_^
    تولدت مباررررک:-)
    بعضی روزا واقعا ادم لذت میبره از وجودش یکیش هم همین روز تولده:-)
    پاسخ:
    مرسی عزیزم :)
    به به به رفیق جان، تولد تولد تولدتون مبارک، مبارک مبارک، تولدتون مبارک! حالا همه اینا به کنار، کِی شام میدید؟ D:
    پاسخ:
    ممنونم :)

    شیب؟ شام؟ :/
    تولدت مبارک:دی
    پاسخ:
    مرسی دخترک :)
    چقدر من اردیبهشتیا رو دوست دارم:)

    تولدت مبارک!
    ایشالا تولد صد و بیست سالگی:))
    پاسخ:
    اردیبهشتیام شما رو دوس دارن :دی

    +ممنون
    واییی نه چخبرهه :/ 
    تولدت مبارک آنای عزیز:)
    اینم هدیه من:پشت سر تمام آدم های موفق خاطرات هزاران ناکامی هست؛)
    پاسخ:
    ممنونم عزیزم :)

    چشم یادم میمونه 
    امیدوارم انقدر تلاشهام زیاد بشه ک بین چند تا ناموفقش یکی موفق دربیاد حداقل :D
  • ایزابلا ایزابلایی
  • تولدت مبارک دختر بهار :) با کمی تاخیر ;)
    پاسخ:
    خیلی ممنونم عزیزم ^_^
  • مامان کلاغی
  • مبارک!
    من هم برای 20 سالگی ام خیلی برنامه ها داشتم . خیلی چیزها دوست داشتم اتفاق بیفتد که نیفتاد. 
    حتی حالا که که کهنه شراب سی و یک ساله ام! و البته خب هیچ میخانه ای دنبالم نیست... هنوز هم به آن آرزوها نرسیدم
    اصلا یک آرزوهایی هستند که قشنگی شان به آرزو بودنشان است...
    پاسخ:
    ممنون :)

    اوهوم... خود دنبال کردن یه سری از آرزوهاس که به آدم انرژی ادامه دادن میده.
    اما خب وقتی یه سری از اون کوچیکا ک براورده کردنش چیز زیادی لازم نداره، براورده نشده میمونه آدم انگیزه ش کم میشه... :(
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">