-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

Angry BeHs

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ

بِه کوچک را با دقت شستم تا تمام پرزهایش بروند و تمیز و براق بشود.

این قسمت مورد علاقه ی من است, وقتی که پوست به مثل آینه صاف می شود و آدم دلش می خواهد نوازشش کند.

به این فکر می کنم اگر این پرزها نبودند, باز هم پوست به می توانست انقدر سالم و زیبا بماند؟ و به چیزهایی در زندگی فکر کردم که مزخرف و دوست نداشتنی اند, اما گاهی برای ما مانند سپر عمل می کنند..

به را درون بشقاب گذاشتم و با چاقوی دسته بنفش که به دلیل نامعلومی مجبوب تمام خاندان است (حتی چندبار هم برای ربودنش اقدام شده) سعی می کنم به را به قطعات مساوی تقسیم کنم. معمولا تقسیم بندی ام دقیق است و نیمه ی بریده شده از سمت چپ با درصد خطای یک دهم قرینه ی نیمه ی بریده شده از سمت راست از آب در می آید.

و بعد از آن نیمه ها را بررسی می کنم و حس مهندس بودن پیدا می کنم.


اما اینبار تیغ م به خطا می رود, و قسمتی از مرکز به را می برد... و من با صحنه ی ترسناکی مواجه می شوم.

دانه های بریده شده ی به شبیه دندانهایی شده اند عصبانی.

فکرش را هم نمی کردم میوه ای به این خوشبویی و خوش طعمی بتواند چنین حجم عصبانیتی را در خود جا بدهد.


کمی که نگاهشان کردم تصویر ذهنی ام عوض شد, اول به شکل حیوانات شفافی درآمدند که داخل بدنشان معلوم است یا بناهایی با فرمهای عجیب که در بدنه شان, چند سنگ قلوه به کار رفته.

به این فکر کردم که شاید این بتواند مقدمه ای از طراحی یک شهر فانتزی عجیب باشد, با مردمی به شکل کره ی سفید و نرم. درست شبیه مغز میوه ی لایچی.

در مورد اقلیم  و نام شهر و مردمش باید کمی فکر کنم, و داستانشان, و...


فقط امیدوارم تا وقتی کارهای قبلی ام را به مراتب نرسانده ام سراغ شروع پروژه جدید نروم. کاری که زیاد انجامش می دهم و می دانید, خیلی وحشتناک است ..


عکس

  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۲۸)

  • مترسک ‌‌
  • یه جوریه :|
    پاسخ:
    راس می گی برش داشتم..
  • مترسک ‌‌
  • خودتم مخوف نوشتی البته، بگما :|
    پاسخ:
    نبابا کجا :))
    شب خواب بد نبینیم حالا با این دندونا:/
    به بوش رو دوست دارم اما هر وقت میخورم گیر میکنه تو گلوم اصلا در حد خفگی:|
    هضم به کمی مشکله!
    پاسخ:
    من بوی خام و مزه پخته ش رو دوس دارم :)) برداشتم عکسو :)
    وب برتری داری آنا تبریک میگم بهت
    پاسخ:
    ممنون :)
  • فاطیما کیان
  • توی بِه یه داستان خوابیده که تو میبینیش :)
    پاسخ:
    هرچیزی توی این دنیا هزاران داستان توش خوابیده :)
    من قبل از اینکه عکسو بردارید یه لحظه دیدم !
    عصبانی نبود بیشتر انگار خنده ی شیطانی می کرد :|
    البته طرح خوشگلی هم شده بود :/
    پاسخ:
    یه لینک کوچولو گذاشتم که اگر کسی خواست ببینه.
    آخه من خودم اول یه جوریم شد :))
    چرا ؟ حالا چی رو باید تصور کنیم ؟
    متنی که عکسش نیست !
    همه هیولای درون دارن - به هم یکی از اون همه
    پاسخ:
    می گن ترسناک بوده عکسه :))
    حالا یه کوچولو اون گوشه گذاشتم اگر کسی خواست ببینه :)
    نوشته و توصیف جالبی بود...تا حالا به بِه و پرزهاش اینجوری فکر نکرده بودم :)
    راستی دونه های به خودشون خاصیت دارنا(البته نه داخلشونا، همون هسته اش و ماده ای که روی دونه هاش هستن، برای سرفه و گرفتگی صدا خوبه، میشه جوشوند و مصرف کرد. البته نباید دونه ها له بشن چون ممکنه ماده سمی شبیه سیانور درست بشه :| )
    اون نگاه وحشتناکشون هم فکر میکنم مربوط به همون سیانور خفته در دونه هاش باشه خخخخ (البته برای من بیشتر از وحشتناک بودن یه حسی شبیه چندشناک بودن میده عکسه :)) )
    پاسخ:
    بلی مادر همیشه می جوشونه خواص دیگه ای هم دارن. البته چون اینا هسته شون نصف شده فک نمی کنم دیگه بشه جوشوند

    سیانور رو نمی دونستم :-/
    به میوه ای که مردم زیاد بهش توجه ندارن.
    به نظرم شما باید کالبد شکاف بشید.
    پاسخ:
    :)) انقدر از ساختمونا مقطع زدیم دیگه عادت کردیم :))
  • شیمیست خط خطی
  • چه جوری به رو بریدی دونه هاش این شکلی شده؟! تا حالا به این مدل نرسیده بودم :)
    پاسخ:
    چمیدونم والا. منم تابحال اینجوریشو ندیده بودم. عجیبن غریبا بود :-/
  • مـــیـــمـــ ☺☺
  • :)شاعر میفرماید 
    گونه هایت مثل به خوش رنگ و بو و مزه است 
    گریه وقتی میکنی اینگونه (به) (تَر) میشود
    پاسخ:
    ّبَ بَ ناز نفست×
  • ثمین سعیدی نیا
  • عکس رو ندیدم اما داستان رو دوست داشتم

    با ظرافت زنانه نوشته شده بود
    پاسخ:
    ممنون :)
    یه برش افقی از انار هم جالبه. کلا به برش‌ها علاقه دارم.  خخخ 
    پاسخ:
    انار برش طولی و عرضی و مرب ش هرسه جالبه.
    قبلا راجبش نوشته بودم فک کنم
    بابت اون لینک ها و توصیه ها، خیلی سپاسگزارم.
    دارم میخونمشون.
    پاسخ:
    خواهش :) امیدوارم به دردتون بخوره ؛)
  • هولدن کالفیلد
  • اه من این تخیل تو رو داشتم ژول ورن میشدم! :|
    بهت حسودی کردم :|
    پاسخ:
    خیلی علاقه داری بقیه خلوچل صدات کنن نکنه :|
    و اینکه چرا اه؟؟ :-/
    مواظب چاقوی دسته بنفشتون باشید، یک علاقه مند جدید دیگه هم پیدا کرده!
    پاسخ:
    به همه کسونش نمیدیم به راه دورش نمیدیم به حرف زورش نمیدیم به کسی میدیم که کس باشه پیرهن تنش اطلس باشه :))
  • هولدن کالفیلد
  • این "اه" از این اه ها بود که اول صحبت های حسرت مندانه با یه حال بدی از دهان خارج میشه، مثلا اه! من این رو میخوام، میخواااااااااااام!
    :|

    پاسخ:
    آآآه بلی :-/

  • نفس نقره ای
  • چه باحال ^_^ من اصلا فرصت نمیدم نیگاش کنم :دی بلافاصله می بلعمش!
    پاسخ:
    بلعیدن به خودش مردونگی خاصی می خواد :))
  • کلنگ همساده پسر
  • مادرم هر شب یکی پوست میگیرد برایم انگاری موقع خوردن در حال خفه شدن هستم با دو تا لیوان اب می دهم پایین
    پاسخ:
    ایضا جواب کامنت بالا به شما :))
    ینی مثل سیب پوست می گیرید همه شو می خورید؟ :-/

    خوبه ولی, توان آدمو بالا می بره :)
  • صدرا ارجمند
  • فکرش را هم نمی کردم میوه ای به این خوشبویی و خوش طعمی بتواند چنین حجم عصبانیتی را در خود جا بدهد.
    جالب بود :) ما هم همین حجم عصبانیت رو زیر لبخندهامون پنهان میکنیم بعضی وقتا :"
    پاسخ:
    فک کنم تنها کسی بودید که به یکی از نکات نهفته در متن اشاره کردید :))
  • خارج ازچارچوب
  • بِه میوه‌ی خوبیه‌ها.میگن خیلی هم خاصیت داره.ولی جویدنش فَک ورزیده می‌خواد! آخراشم که مزه‌ش می‌ره حس می‌کنم دارم تفاله چایی می‌جَوَم :|

    عکس داشته برداشتین؟من به عکسش نرسیدم ببینم دقیقا چجوری شده.

    پاسخ:
    عکسو پایین پست لینک کردم,
    گفتم شاید بعضیا دلشون نخواد ببینن
  • امیررضا ...
  • عجب تصویرسازی قشنگی بود.
    فکر نمیکردم خوردن یه به رو بشه انقد قشنگ توصیف کرد
    عالی 
    پاسخ:
    نمی خواستم بخورمش ک, واسه غذا داشتم خورد می کردم. البته اونم بهرحال قراربوده بخورم :))

  • اوهام بانو
  • عجب زاویه ی دیدی !
    پاسخ:
    ^_^
    به از دید من ترکیب سیب و سیب زمینیه:دی
    اصلا دوست ندارم:دی
    چندشه:دی
    پاسخ:
    عههه دلت میاد به این خوشبوییی
  • فانتالیزا هویجوریان
  • "میوه ها هیچ وقت ترسناک نبودند" اثر هویج نارنجیستوی


    :))))
    دلم میگیره وقتی به این فکر میکنم که از این به بعد بنا به خواسته ی بدنم باید مصرف میوه م رو کاهش بدم :(
    پاسخ:
    کی گفته :| بهش اهمیت نده 
    میدونی به ترکی چی میگن بهش ؟؟  هِیوا   جالبه نه ؟؟  من مربای به رو هم خیلی دوس دارم. 
    پاسخ:
    چه اسم قشنگی! چقد دوسش داشتم
    خب پرز به درست مونده پوستش رو خوشگل نگه داره... 
    تو بیا به من بگو انواع موهای زاید روی بدن انسان چه کارایی داره واقعا؟:دی 
    مگر نه اینکه شاخ گاو هم بیهوده آفریده نشده؟ مگه نه اینکه در آفرینش هرچیز دلیلیست.پس این موهای زاید ما کی دلیل رویششون مشخص میشه:|¿
    پاسخ:
    طب سنتی دوتا دلیل براشون گفته, یه درصدیش ارثه و باقیش بخاطر اجتماع مواد زائد تو بدن(غلبه سودا) البته دلایل دیگه ای هم مثل اینکه داره که خیلی تخصصی می شه و ما بهش وارد نمی شیم :))
    البته تو نقاطی از بدن هم هستن چون حساسه و اونا باعث می شن اون قسمت آسیبی بهش نرسه. یه لحظه انسان اولیه رو تصور کنی کاااملا متوجه حرفم می شی :))
  • ابوالفضل ...
  • یاد درخت به خونه ی دوران بچگی افتادم. هی....

    به رو فقط دوست دارم به صورت مربا میل کنم و نه خام!

    و خب با آرزوی موفقیت برای پروژه ی جدید :-)
    پاسخ:
    چقدر قشنگ :) من بچه بودم یه درخت آلبالو تو حیاتمون داشتیم و یه درخت خرمالو, یه درخت گردو م بود که هیچوقت خدا میوه نمی داد... دلم تنگ شد براشون..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">