-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

تمامی روزها یک روزند، تکه‌تکه میان شبی بی‌پایان...

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ

گرمی شیشه, نوک انگشتانم را گرم می کند.

سرم را به پشتی صندلی ماشین تکیه می دهم ومناظر آشنای آن طرف پنجره را تماشا می کنم.

این همان محلیست که سالها قبل هوایش را نفس می کشیده ام, افکارم را روی آسفالت خیابان هایش پاشیده ام, ابرهایش را دنبال کرده ام و بعد از ظهرها, از آن پنجره ی بزرگ به غروب خونین ش چشم دوخته ام. همان محلی که گاهی اوقات انقدر در کوچه هایش راه می رفتم تا گم شوم...

گاهی با یک کوله پشتی و هندزفری,  و گاهی هم فقط خودم و صدای نفس هام...آن قدر از آدم ها دور می شدم که من را نبینند آنقدر که بتوانم هر طور دلم خواست با فکر و خیالهایم سروکله بزنم.


خاطرات پشت شیشه, انقدر واقعی اند که انگار همین الان دارند جلوی چشمم اتفاق می افتند. راه های رفته، جاهایی که بوده ام، نشسته ام، ایستاده ام...حتی رد پاهایم را می توانم به وضوح روی پیاده رو ها و خیابان ها می بینم..

فکر می کنم, گاهی بعضی چیزها خیلی سریع اتفاق می افتند. سریع تر از آن که بتوانی فکر کنی..... سریع تر از آن که بتوانی حس  کنی حتی. یکهو می بینی که دارد دردت می آید. مثل سرنگ خونگیری می ماند. اولش شاید درد نداشته باشد, اما رفته رفته خونت را می کشد توی خودش و جانت را کمرنگ می کند....


حجم بزرگی از دلتنگی یکهو جمع می شود و گلویم را می گیرد و هر لحظه بیشتر فشار می دهد. 
گرم شدن صورتم را حس می کنم. آخر از همه, چشمها گرم می شوند و قطرات کوچک خاطرات از گوشه ی شان سر می خورند و می خزند زیر چانه ام. 
رد اشکهای روی گونه ام , چقدددر شبیه رد پاهای خودمند....


*عنوان از شمس لنگرودی

  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۱۱)

چند روزیه شدید دلتنگم...کاش میشد یکم ازین دلتنگی کم کنم..
پاسخ:
کاش.. :)
چه قالب وبلاگ قشنگی/
متن دلنشینی بود
پاسخ:
مرسی :)
اینقـد سخت نگیرین ، همش میگـذره .. ;D
پاسخ:
:)
  • ماهان هاشمی
  • هرچی بیشتر سخت بگیرید، زندگی بهتون سخت‌تر می‌گیره!
    پاسخ:
    :)
  • فاطیما کیان
  • متنت منو دلتنگ محله و شهرم کرد ...
    پاسخ:
    :(

  • لولا پالوزا
  • من اتفاقا میگم سخت بگیر اشک بریز دلتنگ و غم و همه ی احساسات بد باید بیرون ریخته بشن و بمیرن و اشک سلاح این کاره...
    اما !
    به ازای هر حس بد دوتا حس خوب هرجور شده توی خودت بکار:)
    آرمانیم حرف نزدمااا اینکارو خودم میکنم :)
    پاسخ:
    دلتنگی رو دوس دارم گاهی...
    بهم حس زنده بودن می ده :)
    اُه مای گاد .😮😮😮😮
    چند پست دیگر بگذارید بکل قدرت تکلم و تفکرم را از دست میدهم .😂😂😂
    فکر نمیکردم گرمی شیشه بتواند خوب باشد ، این روزها نصف عمرمان پشت شیشه میگذرد . شاید بعدها دلم برای این روزها تنگ شد مثل شما
    پاسخ:
    خییلی دوس دارم گرمای شیشه رو..
    کمی صبوری کن
    پاسخ:
    :)
  • مهران نجفی
  • خیلی خوب بود
    به قول فاکنر: گذشته نمی میرد. حتا نمی گذرد...
    پاسخ:
    گذشته مثل یه نوار می پیچه در مخ آدم...
    دلتنگی یکی از بدترین درداست.این متنت من و یاد شهرم و خونه ی مادریم انداخت.
    هر تیکش واسم یه خاطره رو زنده کرد ، Sat by a river and it made me complete اینجا یاد رودخونه تو ییلاق افتادم و شیطنتامون با بچه های فامیل،واقعا میگ انگار باد داره می  زنه تو صورتم.
    مرسی آناهیتا.مرسی
    پاسخ:
    آخی... منم دلم خواست :(

    خیلی حس خاصی به رودخونه ها دارم
    اینو ببین 
    http://www.blogsky.com/Images/site/home-bg/23.jpg
    پاسخ:
    خوشگله :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">