-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

تراژدی در نیمه شب تابستان

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

شاید باورتان نشود,

اما ساعت یک نصفه شب از کوچه صدای همهمه می آید و نصف بیشتر خانه ها چراغشان روشن است. 


دلیلش هم یک پراید نیم وجبی است که یک ساعت و نیم, شاید هم بیشتر یکریز دارد ونگ ونگ می کند. 

فکر کنم صاحبش مرده.

به قتل رسیده شاید.

وگرنه اینکه یک نفر اینهمه مدت صدای آژیر ماشینش را نشنود هیچ توجیه دیگری ندارد.



به چیزهای خیلی کوچکی فکر کردم که گاهی اوقات شدید آزار دهنده می شوند...



بعدا نوشت, 7:45 صبح:

این یکی را واقعا باور نمی کنید.

ماشین مذکور هنوز دارد صدا می کند.

از جهاتی, به هم محله ای هایمان امیدوار شدم که انقدر اعصاب دارند که ماشین را خرد خاکشیر نکردند


راستش فکر می کنم صاحبش به قتل نرسیده,

اما از ترس اینکه یک جماعتی سرش بریزند و به قتل برسانندش, می ترسد نزدیک ماشین بشود

  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۲۳)

  • ماهان هاشمی
  • وای!

    یعنی هیچی به اندازه‏یِ ونگ ونگ یه ماشین نمی‏تونه رو مُخ باشه!

    آخه کی دیگه الان رو ماشینش دزدگیر میبنده؟!

    پاسخ:
    آخه ونگ ونگ پن دقه, ده دقه, نیم ساعت!!
    داره نزدیک 2 ساعت میشه دیگه !

  • یک مردِ جدّی
  • توجهِ صاحبش مُرده
    پاسخ:
    ینی ممکنه صاحبش بشنوه و توجه نکنه؟ ಠ_ಠ

    ترجیح می دم همون فک کنم مرده, تا اینکه بخوام دهنمو به فوش آلوده کنم

    می شه با این فکر بازی کرد که "امیدوارم صاحبش مرده باشه" و کمی ذهن رو آروم کرد. اما متاسفانه این ونگ ونگ ها باعث می شه، حتا اگه طرف مرده باشه، بعد مرگش هم فحش بخوره!

    رو اعصابه اصلا!

    پاسخ:
    فک می کنم حدود 10 ساعت ونگ ونگ کرد. مرده ام بود زنده می شد :|
    شاید بنده خدا ناشنواست :| خب اون وقت چرا اصلاً آژیر گذاشته؟ :))
    پاسخ:
    :))
  • فانتالیزا هویجوریان
  • شاید جای بدی گیر بوده!!!!

    عینک دودی و این صوبتا
    پاسخ:
    غلط کرده :| هنو سردرد دارم :|
  • لولا پالوزا
  • خب حداقل میزدین یه شیشه ای چیزی رو میشکوندین با دلیل ونگ ونگ کنه :|
    پاسخ:
    خیلی دلم می خواست راستش :|
    اول بیا بوست کنم!/ دوم بگم قالب وبلاگ معرکه است!/ منم دلم خواست حتی! سوم این که هنزوری بزار تو گوشت، راااحت!
    پاسخ:
    ووووای *_*
    مرسیییی

    هندزفری چیه میخام بخوابم :)))
    شاید اونجا نبوده ... ماشینشو پارک کرده و فرار ...
    شایدم ماشین برای یک مردی که وقتی میخوابه توپ و تانکم نمیتونه بیدارش کنه و از قضا همسرشم خونه نبوده که بیدارش کنه :D
    پاسخ:
    بابام چندبار زنگ زد به پلیس, اما کاری نکردن. فک کنم طرفای ساعت 10 صب اینا بود اومدن بردنش
  • شیمیست خط خطی
  • برای آموزش فرهنگ شهروندی باید یه کاری کرد واقعا!
    قالب جدیدتو بیشتر دوست دارم :))
    پاسخ:
    مرسی :)
    فقط بکگراندو عوض کردم :))
    فکر میکردم فقط خودم مرغم ساعت ده می خوابم :|

    پاسخ:
    ساعت 1 نصفه شب بود البته :))
    شبا که ما بیداریم آقا پلیسه میخوابه، حوصله دزدا رو نداره، بس که بی اعصابه :( 
    پاسخ:
    :)))
    یادمه پیش دانشگاهی بودم شب داشتم درس میخوندم همین جوری شد.
    تا سر صبح ونگ زد.
    عین احمقا هدفون خالی گذاشته بودم تو گوشام.
    پاسخ:
    ما بعد سه چار ساعت دیگه عادت کردیم خوابیدیم :|
  • پدرام یراقچی
  • خخخخخخ
    به قتل برسانندش
    :))
    خیلی خوب بود.
    من باور می کنم چون سر محله ی ما اومده. بعدا معلوم شد طرف شب نشینی بوده و کوچه ی ما امن تر خب!
    پاسخ:
    امان از این شب نشینی! آ.... xD
  • آدم ارغوانی
  • وای خدا من اعصابم بهم ریخت جدا ... :|
    پاسخ:
    خیییلی رو مخ بود :|
    این پرایده هم انواع مختلفش تو کوچه ی ما موجوده 

    ینی اصلا یکی از دلایلی که من کنکورمو خراب کردم همین ماشینا بودن

    وهمسایه هایی که ساعت دو مهموناشونو توکوچه خوشامدی میردن ومهموناشون موقع رفتن حتما بوق میزدن
    پاسخ:
    امان از دست آدمای بی ملاحضه :-/
    همچین اتفاقی برای ما افتاد به پلیس زنگ زدیم، پلیس اومد کاپوت ماشینو باز کرد باتری ماشینو قط کرد! برخورد قاطع پلیس تو حلقم!
    پاسخ:
    ما هم دوبار به پلیس زنگ زدیم,
    ولی چون نصفه شب بود فک می کنم پلیسه بعد از قطع کردن تلفن, دوباره برگشت به رختخوابش :|
    تا 10 ساعت بعد.... اصلا کم نیستااا :-/

    عنوانش خوب بود :)

    تراژدی در نیمه شب !

    پاسخ:
    :) مرسی
    چجوری تونستید تا صبح تحمل کنید؟!
    احتمالا صاحب ماشین توی محل نبوده..
    پاسخ:
    مجبور بودیم دیگه :(
    عادت کردیم بعد چن ساعت..
    بلاخره کی خاموشش کرد؟ :))
    پاسخ:
    نمی دونم :))
    بعد ده ساعت فک کنم بردنش :|
    واااااى خدایا ، چه محله ى صبورى!!!!!
    پاسخ:
    من شخصا چند بار میله بارفیکس رو برداشتم که برم... از خدا ترسیدم فقط :|
  • نیمه سیب سقراطی
  • یه سری دردگیر یه ماشین توی کوچه نصفه شبی قاطی کرده بود بعد از مدتی همه با رکابی و شلوارک از پنجره ریخته بودن بیرون وفحش میدادن :)))
    پاسخ:
    =))))
    رکابی و شلوارک عالی بود :))
    اینجا ما یه همسایه لمپن عوضی داریم که دزدگیر ماشینش خرابه و هفته ای دوسه روز این اتفاق براش میفته و ساعتها طول میکشه و درست وقتی فک میکنی قطع شده دوباره شرو میشه پدرسگ!
    پاسخ:
    اوه چه دل پری :-/
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">