-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

-------Vanilla---Avenue--------

These words are my diary, Screaming out loud....

بای بای بیبی :(

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۵ ب.ظ

دارم کیبرد لپ تاپ کوچولویم را تمیز می کنم, و غمگینانه نگاهش می کنم چون قرار است دیگر ازش استفاده نکنم.

یا خیلی کم...


خب راستش وقتی آدم 5,6 سال به طور شبانه روزی با یه دستگاه کار می کند دیگر کنار گذاشتنش خیییلی سخت می شود.

حتی اگر دستگاه مزبور به کررات جان آدم را بالا آورده باشد.


حتی  آن روزی که می خواستم پی سی گنده ی زغالی صدسال پیشم را بفرستم به اتاق داداشه هم غمگین شده بودم.

من از 9 سالگی با آن بزرگ شده بودم و دیگر به حجم پرسروصدا و کم سرعت گوشه ی اتاقم عادت کرده بودم و رفتنش برایم سخت بود,

 و اینکه داداشه هر روز دلوروده ی تراکتور بخت برگشته را می ریخت می بیرون و دوباره سرهمش می کرد ..

البته من هم از این کارها زیاد می کردم اما دیدن اینکه یکی دیگر هم این کارها را با همان دستگاه بکند.. .خب پی سی آدم هم ناموس محسوب میشود یک جورهایی :))


  • آنای خیابان وانیلا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">